سیاست منطقهای ترامپ| هر خوشبینی در حد احتمال است
خبرگزاری آنا- محمدحسن گودرزی: دونالد ترامپ در دومین دوره ریاست جمهوری خود بهظاهر تلاش میکند مذاکرات هستهای با ایران را پیش ببرد و از روابط اقتصادی با کشورهای عربی خلیجفارس سود ببرد، اما صداقت و پایبندی او به این روندها جای سؤال جدی دارد. این سیاستها بیشتر شبیه به بازیهای موقتی برای کسب منافع اقتصادی سریع و کاهش تعهدات نظامی است تا یک تعهد واقعی به ثبات و صلح در منطقه. بنابراین، آینده روابط آمریکا با ایران و کشورهای عربی همچنان مبهم و مشکوک باقی میماند و نمیتوان با اطمینان از تغییر بنیادین در سیاستها سخن گفت.
جیکوب ماندی (Jacob Mundy) استاد دانشگاه کُلتگیت (Colgate University) در ایالت نیویورک است. او در رشتههای «مطالعات صلح و منازعات» و «مطالعات خاورمیانه و اسلام» تدریس میکند و همچنین مدیر برنامه مطالعات صلح و منازعات در این دانشگاه است.
ماندی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا، به موضوع سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه و در قبال ایران پرداخت.
این یادداشت با یک سؤال آغاز میشود:
چگونه میتوانیم تحولات اخیر سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه را تحت ریاست جمهوری دونالد ترامپ، که در ژانویه دومین و آخرین دوره زمامداری خود را آغاز کرد، درک کنیم؟
در ادامه یادداشت میخوانیم:
اگرچه به نظر میرسد ترامپ به رژیم صهیونیستی اجازه داده تا به پاکسازی قومی و نسلکشی در فلسطین ادامه دهد، اما همزمان ارتش آمریکا تصمیم به خروج از یمن گرفته است.
همچنین شاهد مذاکره مستقیم آمریکا با حماس بودهایم، بهگونهای که اسرائیل از روند آزادی یک گروگان آمریکایی-اسرائیلی کنار گذاشته شد. علاوه بر این، به نظر میرسد ترامپ پذیرفته که ظاهراً عربستان سعودی تا زمانی که راهی عملی برای تشکیل دولت فلسطینی وجود نداشته باشد، روابط خود را با اسرائیل عادی نخواهد کرد و به توافقنامههای ابراهیم نمیپیوندد.
از همه مهمتر، اکنون پیشرفتهای قابلتوجهی در جهت دستیابی بهنوعی توافق بین ایران و آمریکا در باب موضوع هستهای دیده میشود. موضوع اصلی، حق ایران در غنیسازی اورانیوم برای استفادههای صلحآمیز است و پیشنهادهایی هم درباره امکان غنیسازی مشترک (کنسرسیوم هستهای) در میان کشورهای حوزه خلیجفارس مطرح شده است.
در این میان، تحلیلهای رسانهای در آمریکا از وجود «شکاف» در روابط ترامپ با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل سخن گفتهاند. شاید اسرائیل انتظار داشت که ارتش آمریکا در یمن و ایران کارهای «کثیف» انجام دهد، اما ترامپ ترجیح میدهد به معاملههای اقتصادی بپردازد و خانوادهاش را ثروتمند کند.
سؤال دیگر این است که آیا اکنون ترامپ به جای جنگ، طالب صلح شده است؟
ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود (۲۰۱۷-۲۰۲۰) درسهای زیادی آموخت. یکی از این درسها این بود که به نهادهای سیاست خارجی آمریکا اعتماد نکند، بهویژه آنهایی که سیاست خاورمیانه را هدایت میکنند. این نهادها گاهی «Blob» نامیده میشوند؛ اشاره به فیلم علمی-تخیلی ۱۹۵۸ که در آن یک موجود بیشکل و غیرقابلتوقف، شهری را میبلعد. از دهه ۱۹۷۰ و بهویژه پس از انقلاب ایران، این نهادها اصرار داشتهاند که اسرائیل باید سنگ بنای سیاست آمریکا در خاورمیانه باشد.
آیا ممکن است ترامپ در حال شکستن این «Blob» و فاصله گرفتن آمریکا از اسرائیل باشد؟ از یکسو، حاکمان ریاض، دوحه و ابوظبی اکنون نسبت به اهداکنندگان بزرگ صهیونیست، چیزهای بیشتری برای ارائه به ترامپ دارند. از سوی دیگر، ترامپ و حزب جمهوریخواه همچنان از انتقاد از اسرائیل بهعنوان بهانهای برای سرکوب آزادی بیان در آمریکا و حمله به دانشجویان مسلمان استفاده میکنند.
اما اگر چیزی درباره ترامپ بدانیم، این است که او معتقد نیست آمریکا باید امنیت دیگر کشورها را تأمین کند، بهویژه کشورهایی که بهصورت رایگان از حمایت واشنگتن بهرهمند میشوند. تفاوت بین اسرائیل و امیرنشینهای عرب حوزه خلیج فارس، تمایل آنها به «پرداخت هزینه به ازای سهیم شدن در بازی» است. اسرائیل امنیت آمریکا را طلب میکند، اما کمتر چیزی در برابر آن ارائه میدهد.
اگرچه ترامپ همچنان از توافقنامههای ابراهیم حمایت میکند، اما شرایط در سال ۲۰۲۵ بسیار متفاوت از ۲۰۲۰ و زمانی است که این توافقها امضا شد. توافقنامههای ابراهیم پیمان صلح نبودند بلکه اتحاد نظامی علیه ایران بودند. اما جنگ طولانی ۱۰ ساله برای بازترسیم خاورمیانه که نقطه شروع آن ۲۰۱۱ بود، با توافقی که در ۲۰۲۳ با وساطت چین بین عربستان و ایران حاصل شد؛ پایان یافت.
اسرائیل از اکتبر ۲۰۲۳ تلاش میکند تا آتش جنگ در خاورمیانه را شعلهور نگه دارد، اما به نظر میآید که ترامپ علاقهای به ادامه این مسیر و حمایت از تلآویو در برابر تهران ندارد.
درسهای سوریه، یمن، لیبی و سودان نشان دادهاند که این جنگهای نیابتی طولانی، کمکی به بهبود شرایط خاورمیانه نکردهاند. اگر دهه ۲۰۱۰ دهه جنگ بود، شاید دهه ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۵ دهه تجارت و اقتصاد باشد.
اما بهرغم امیدواری، باید همچنان محتاط باشیم. در دوره اول، ترامپ تلاش کرد سیاست آمریکا نسبت به کره شمالی را تغییر دهد؛ شاهد بروز نشانههای مثبتی هم بودیم، اما نهایتاً آن ابتکار از بین رفت و وضعیت به همان روال سابق بازگشت.
انتهای پیام/


